کسی که در قدح دیگران بهار گداخت مرا در آتش افسرده خمار گداخت شدم غبار و نیامد دگر چه چاره کنم نگشت وعده فراموش و انتظار گداخت توبه کردم آسمان میخانه ساخت از شکست شیشه ام پیمانه ساخت شمع را همدرد بلبل کرد عشق برگ گل چید و پر پروانه ساخت می توان از صید وحشی ساقیان دامگاه گریه مستانه ساخت اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۵۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109839