چون ز مرغ سحر فغان برخاست ناله از طاق آسمان برخاست صبح چون دردمید از پس کوه آتشی از همه جهان برخاست عنبر شب چو سوخت زآتش صبح بوی عنبر ز گلستان برخاست سپر آفتاب تیغ کشید قلم عافیت ز جان برخاست ساقی از در درآمد و بنشست صد قیامت به یک زمان برخاست کس چه داند که چون شراب بخورد شور چون از شکرستان برخاست زآرزوی سماع و شاهد و می از همه عاشقان فغان برخاست باده ناخورده مست شد عطار سوی مدح خدایگان برخاست عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/10984