جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست غیر از صدای جغد ز ویرانه برنخاست غم از دلم به ناخن سعی کسی نرفت هرگز غبار آینه از شانه برنخاست زاهد فسرده است و گرنه کدام دل در بزم او نشست که دیوانه برنخاست اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109852