شراب لعل که سرمایه حیات من است که جوش خضر جگر تشنه نبات من است ز بحر تشنه لبی التجا به کس نبرم دل شکسته من کشتی نجات من است اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۱۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109884