کی چو بیدردان نوید وصلم از جا می برد می شود خون گر دلم نام تمنا می برد عقل زاهد می کند گر ترک این سودای خام جنس بالا دستی از بازار مینا می برد عشق یوسف را چراغ بزم زندان می کند گر عنان طاقت از دست زلیخا می برد اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۲۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/110026