سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان مگذر نگاهی می کند یعنی ز عمر جاودان مگذر هلاک اختراع شیوه بدخو بتی گردم که هر دم می کشد شمشیر و می گوید ز جان مگذر تغافل می کند رسوای عالم دوستداران را نخواهی در گمان افتد کس از ما سرگران مگذر اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۲۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/110073