دل به زلف او چو بندم بر سر دل چون شوم همره خضر پریشانی به منزل چون شوم ذوق آشوب خطر دیوانه ام دارد چو موج نیستم خس بسته زنجیر ساحل چون شوم من که از گرم اختلاطی های آتش زنده ام گر شعوری دارم از یاد تو غافل چون شوم اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۳۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/110101