ای کاش شب تیره ی ما را سحری بود تا در سحر این ناله ی ما را اثری بود آزادی ام از دام هوس نیست، ولیکن صیاد مرا کاش به صیدش گذری بود یک دیده گشودیم به روی تو و بستیم چشم از دو جهان و چه مبارک نظری بود از بیم ملامت رهم از میکده بسته ست از خانه ی ما کاش به میخانه دری بود اجزای وجودم همه کاویدم و دیدم در هر رگ و هر پی ز غمت نیشتری بود کردم طلب مرغ دل از عشق و نشان داد دیدم که به کنج قفسی مشت پری بود از خون شدن دل زغم او چه غمم بود گر دلبر ما را ز دل ما خبری بود باز است به فتراک تو این دیده ی حسرت ای کاش مرا لایق تیرت سپری بود ناصح که مرا پند همی داد «صفایی» امید اثر داشت، عجب بی بصری بود! ملا احمد نراقی : دیوان اشعار : منتخب غزلیات و قطعات : شمارهٔ ۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/110859