بگشای پای ما که کمند وفای تو محکم تر است از همه بندی به پای ما رفتیم از پی دل و دانی به راه عشق گمراه تر از ما که بود رهنمای ما گر چون تو دلبری برد از کف دل ترا آگه شوی ز حال دل مبتلای ما چون مرگ غیر باعث آزردگی تست شادیم از این که نیست اثر در دعای ما تیغ از میان کشیدی و از دل کشیدی آه کشتی از آن و دادی ازین خونبهای ما خواهیم مرگ مدعی و خویش تا شود هم مطلب تو حاصل و هم مدعای ما بیماری رقیب به حالم نکرد سود سازد مگر وسیله ی دیگر خدای ما حیران که در دل که کند جا غم جهان تا شد بر آستانه ی میخانه جای ما تا چیست سر اینکه به بیگانگان (سحاب) زود آشنا شود بت دیر آشنای ما سحاب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/111968