ساقی بیار باده که ایام دی رسید گر دی رسید شکر خدا را که می رسید تا کی درنگ می به قدح کن زخم ببین انگور رفت کی به خم و باده کی رسید یار آمد و رقیب رسید از قفای او آمد اگر چه عمر اجل هم ز پی رسید آمد بهار و رفت بهار من از کنار یعنی بهار عمر مرا فصل دی رسید دامان وصل وی نرسد گر بدست من گیرم که پای من به سر کوی وی رسید شیرین و لیلی است چو مطلب دگر چه سود خسرو به ار من آمد و مجنون به حی رسید مائیم و شوق او که به سر منزل وصال هر کس که کرد مرحله ی شوق طی رسید چون من (سحاب) زار چرا نالد این قدر گرنه حدیث درد دل من به نی رسید سحاب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112068