وقت گل سوری، خیز ای نگار بر گل سوری می سوری بیار بر بط سغدی را گردن بگیر زخمه زیر و بم او برگمار زان می نوشین، که چو جانم بدی گر شدی اندر تن من پایدار آنکه بود در تن آزادگان از همه شادی و طرب دستیار گوهر جودست، که گردد بدو از گهر مردم جود آشکار گر نبدی خاصیت او بجود جای نبودیش کف شهریار خسرو محمود شهنشاه دهر تاج ملوک و ملک شهریار آتش سوزنده بهنگام رزم مهر فروزنده بهنگام بار آنکه ازو باغ بهارست ملک کف زر افشانش ابر بهار عمعق بخاری : دیوان اشعار : قصاید : شمارهٔ ۹ - قصیدهٔ ناتمام در مدح ملک تاج الملوک محمود گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112382