صبا چه گفت ز دلدار خشم رفته ی ما کجا مقام گرفت آن مه دو هفته ی ما نشسته در دل محزون ما شب و روزست خیال روی نگار ز چشم رفته ی ما درون سینه تنگم غمش نمی گنجد بکرد فاش سرشکم غم نهفته ی ما مگر به گوش نگارم نمی رسد سخنی به درد روز فراقش شبی ز گفته ی ما اگر خیال منش در ضمیر می ماند عجب مدار نگارا ز بخت خفته ی ما ز سوزن مژه ی دیده دوز الماسی هزار گوهر شهوار گشته سفته ی ما ببین که غنچه لعلش چگونه سیرابست ز آب چشم جهانی گل شکفته ی ما جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112490