ای دیده در دو دیده جانم خیال تست سودای خاطرم ز سر زلف و خال تست ای باد صبحدم بگذر سوی آن نگار از من ببر پیام که آنجا مجال تست از من بگو که ای بت نامهربان شوخ ما را مراد جان ز جهان اتصّال تست مرغ دل شکسته ام ای دوست سالهاست تا همچو خضر تشنه ی آب زلال تست دست من ضعیف به وصلت شبی بگیر زآن رو که مدتیست که جان پای مال تست دل داده ام به مهر رخت ای صنم ببین روشن جهان جان ز فروغ جمال تست خون دلم به نرگس مستت حرام باد کاین فتنه ی زمانه ز سحر حلال تست گویند ماه عید چه خوش خوش برآمده آری سواد ابروی همچون هلال تست گرچه بجز وفای تو ما را گناه نیست ما بنده ایم و این همه عین کمال تست تصدیع اگر نمی دهم ای دوست عذر چیست تقصیر بندگیم ز بیم ملال تست باد صبا جواب بیاورد کای جهان دلدار بی وفای تو فارغ ز حال تست گفتم چو او ز بنده ی بیچاره غافلست با او بگو که مونس جانم خیال تست جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112570