به دل چو سنگدلانی به مهربانی سست ز عهد دور به غایت، به دلریایی چست به جست و جوی تو عمر عزیز کردم صرف به اختیار جدایی ز ما نباید جست نمی رود ز مقابل نهال قامت دوست خیال قد چو سروت ز دیده ی ما رست گزید بر من بیچاره دلبری دیگر وفا نکرد و دو چشم از حیا و شرم بشست هزار صورت مهوش اگر بود به جهان ز دلبران طلبیدن وفا و عهد نخست اگر به حسن بود یوسف زمانه کسی چه چیز ارزد اگر ناید او به عهد درست جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112582