مرا رخسار مه رویی پسندست که از زلفش مرا بویی پسندست به ما باری نمی آید ز بد نیک تو را گر گفت بدگویی پسندست بگفتم زلف او گیرم فرادست خطا گفتم مرا بویی پسندست نه بوی و روی باشد حاصل از دوست به دلبر خوی دلجویی پسندست دل من در خم چوگان زلفش به میدان جفا گویی پسندست فغان و ناله و زاری درویش اگر بر هر سر کویی پسندست تو را از جان جهان جوید که او را به چشم دل نه هر رویی پسندست جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112605