گر بپرسی بنده ی خود را، ز لطفت دور نیست زانکه کس در بندگی چون بنده ات [مهجور] نیست گر تو گویی در خداوندی بود غیر تو کس یا چو من در بندگی و اخلاص این مقدور نیست گر تو را بر حال زار من نظر نبود یقین پیش اهل چشم و دانش این سخن معذور نیست سایبان قدر تو بر طاق میناگون زدند در قضاءِ قدر تو جز دشمنت ممهور نیست تیغ قهرت می رباید سر ز خاقان فلک لاجرم بر لشکر تو دشمنت منصور نیست عاشقی چون من کجا افتد به دستت در جهان زان سبب کاندر جهان مانند تو منظور نیست جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۸۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112735