دلا چه چاره که یارم ز دست خواهد رفت قدی چو سرو و چنارم ز دست خواهد رفت بسی به پای هوس گشتم و ندیده رخش یقین شدم که نگارم ز دست خواهد رفت بدون گل ز سرابوستان جان باری بتر که بلبل زارم ز دست خواهد رفت تو شاه بازی و صیدت به خیل می افتد من ضعیف نگارم ز دست خواهد رفت چوپای حسرتم ای دل به خاک غربت ماند فغان که یار و دیارم ز دست خواهد رفت اگر به کلبه ی احزان ما دهد تشریف یقین که جان به نثارم ز دست خواهد رفت تو کارساز جهانی بساز کار مرا به لطف خویش که کارم ز دست خواهد رفت جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۳۵۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112805