ای دوست بگو که چیست رایت تا کی بکشم جفا برایت بر خون منت گرت مرادست سر چون بکشم ز حکم و رایت هر چند جفا کنی تو بر ما بیرون نکنم ز دل وفایت بر ما بگذر چو سرو جانا در دیده کشیم خاک پایت از جان و دل اشتیاق باری داریم به دوست بی نهایت بر جوی دو چشم ما فرود آی تا در دل و جان کنیم جایت سلطان جهان تویی به تحقیق می پرس ز حالت گدایت جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112830