نگار من دلی چون سنگ دارد ز نام عاشقانش ننگ دارد دلم بر آتش هجران او سوخت کنون باد از غمش در چنگ دارد مرا با او سر صلحست و یاری چرا با ما همیشه جنگ دارد ز دست روز هجرانش خدا را دلم را چون دهانش تنگ دارد سهی سرویست در باغ دل ما به دستان حیله و نیرنگ دارد چرا بی جرمی آن یار ستمگر به خون جان ما آهنگ دارد خوشا حال دلی کاندر جهان او دو گوش و هوش و رو در چنگ دارد جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112881