شبهاست کز خیال تو خوابم نمی برد شب نیست کاتش غمت آبم نمی برد روزی ز خال و عارض مهوش نگار ما ممکن نشد که طاقت و تابم نمی برد یک دم نمی رود که مرا شحنه خیال از کوچه تو مست و خرابم نمی برد ما را به غیر درگه او نیست ملجأیی در خلوت وفا ز چه بابم نمی برد آوخ که رفت عمر گرامی ز دست ما در سر هوای عهد شبابم نمی برد از آتش فراق تو کاندر جهان فتاد شبهاست کز خیال تو خوابم نمی برد جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112899