اگرچه بر دلم از هجر صد ستم باشد ولی امید وصال ار بود چه غم باشد وگرچه خسته و زاری دلا مباد آن روز که سایه غم او از سر تو کم باشد قدم به پرسش بیمار نه که خواهم کرد هزار جان گرامی فدا گرم باشد دلم ز روز فراقت به جان رسید کنون گرش به وصل نوازی شبی کرم باشد کجا به حال گدایان نظر کنی شاها تو را که ملک سلیمان و جام جم باشد همیشه پشت مرادم به زیر بار فراق هلال وار چو ابروی دوست خم باشد کسی که بر در وصل تو جان دهد چو جهان میان حلقه ی عشّاق محترم باشد جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۳۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/112986