این جور و جفای چرخ تا چند دارد دل خاص و عام در بند از حادثه ی زمانه باری بیخ شجر امید برکند از باغ دل جهان تو گویی هر برگ به گوشه ای پراکند سرو چمن مراد جانها دست ستمش ز پا بیفکند فریاد ز دست چرخ فریاد بیداد به جان ما بگو چند وین دل چه کنم که از عزیزان با درد و غم تو نشنود پند وین گوش زمانه اش تو گویی کز پنبه ی غفلتش بیاکند جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113050