یا دست به زیر سنگم آید یا زلف تو زیر چنگم آید در عشق تو خرقه درفکندم تا خود پس ازین چه رنگم آید هر دم ز جهان عشق سنگی بر شیشهٔ نام و ننگم آید آن دم ز حساب عمر نبود گر بی تو دمی درنگم آید چون بندیشم ز هستی تو از هستی خویش ننگم آید چون زندگیم به توست بی تو صحرای دو کون تنگم آید تا مرغ تو گشت جان عطار عالم ز حسد به جنگم آید عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11307