چون مرا با عشق تو دردی بود در میان ماجرا گردی بود بار عشق او به جان و دل کشد در وفاداری اگر مردی بود بشکند بازار گرمم در وصال در جهان هر جا که دم سردی بود روی تو با ماه چون نسبت کنم او که هرجایی و ره گردی بود راه عشقت را به مردی بسپرم کوری آن کس که نامردی بود دل به دست دلبری افکنده ام جان فدای نازپروردی بود بر دل بیچاره ی من ره زده هرکجا اندر جهان دردی بود جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113113