سرو سیمینم به تنها می رود
چون به تنها سوی صحرا می رود
سرو نازا بر دو چشم ما نشین
نیست پنهان زآنکه هر جا می رود
دل ببرد و قصد جانم می کند
این چه بیدادست بر ما می رود
قامت او شد بلای جان ما
این سخن دانی ز بالا می رود
گل عزیزش دار امروز ای پسر
زآنکه مهمانست و هرجا می رود
چون برم نام دو زلفش در جهان
این بت مه رو به سودا می رود
جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۷۷
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/113124