من فدا کردم سر اندر پای دل چون کنم زین به وفا بر جای دل در ازل خیاط عشقم دوختست جامه ی حسن تو بر بالای دل رای دل بر وصل روح افزای تست من نمی یارم گذشت از رای دل بی سواد آن دو زلف عنبرین جان رسیدم بر لب از سودای دل جان به بحز غم چنین مستغرقست من کجا دارم کنون پروای دل ای لب جان بخش تو جان را مقام ای سر زلف توأم مأوای دل چون ز دستت سر نخواهد راندن ای جهان در پای دل در پای دل جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۸۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113335