اگر خورشید خواهی سایه بگذار چو مادر هست شیر دایه بگذار چو با خورشید هم‌تک می‌توان شد ز پس در تک زدن چون سایه بگذار چو همسایه است با جان تو جانان بده جان و حق همسایه بگذار تو را سرمایهٔ هستی بلایی است زیانت سود کن سرمایه بگذار چو مردان جوشن و شمشیر برگیر نه‌ای آخر چو زن پیرایه بگذار فلک طشت است و اختر خایه در طشت خیال علم طشت و خایه بگذار فروتر پایهٔ تو عرش اعلاست تو برتر رو فروتر پایه بگذار فرید از مایهٔ هستی جدا شد تو هم مردی شو و این مایه بگذار عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11342