در سر کوی غمت دل به جفا بنهادیم تن درین ورطه به امّید وفا بنهادیم خلق خواهند که از پیش جفا بگریزند ما به طوع دل خود دل به بلا بنهادیم چون محالست که با دست قضا پنجه کنند سر به مسکینی و گردن به قضا بنهادیم گر رضای دل دلدار به جان دادن ماست بر خط بندگیش سر به رضا بنهادیم صفت چین سر زلف تو می کرد صبا چهره بر خاک ره باد صبا بنهادیم تا ابد مهر گل روی تو در جان باشد کاین نهالیست که با مهر گیا بنهادیم تا گشادند سر زلف جهان آشوبش بند بر گردن آهوی خطا بنهادیم جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113530