نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن
بده تو داد دل ما و هرچه خواهی کن
گواه خون دل ماست مردم دیده
تو چشم سوی من و گوش بر گواهی کن
که خون دل به فراقت ز دیده می بارد
ز وصل خویشتنش زود عذرخواهی کن
وگر ز مردم چشمم نمی کنی باور
نظر به اشک چو مرجان و رنگ کاهی کن
منم گدای سر کوی تو دریغ مدار
نظر ز حال فروماندگان و شاهی کن
درین جهان اگرت وصل دوست می باید
بیا و از دل و جان آه صبحگاهی کن
جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۶۸
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/113615