خلاف عادت معهود را وفایی کن بیا و درد من از وصل خود دوایی کن تو پادشاهی و من بنده ای ضعیف نحیف نظر ز روی عنایت سوی گدایی کن چرا شدی تو ز ما ای نگار بیگانه که گفت پشت وفا را به آشنایی کن نوای خسته دلان وصل تست تا دانی ز لطف چاره احوال بی نوایی کن چو بگذری چو سهی سرو در سرا بستان به سوی خسته دلان نیز مرحبایی کن مگر کند نظری بر جهان ز لطف کنون بیا و میل سوی بوستان سرایی کن به لطف گفتمش امشب دمی مرا بنواز که گفت با تو که آن باز ماجرایی کن جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113616