ای بت سنگین دل سیمین بدن مه رخ شکّرلب شیرین دهن نیست چو روی تو رخ آفتاب نیست به بالای تو سرو چمن پیش دهان شکرینت دگر طوطی خوش گوی نگوید سخن جور مفرمای بتا بیش ازین نیش فراقت به دل ما مزن گر قدمی می نهی از روی لطف ای بت دلخواه به بیت الحزن جان کنمت پیشکش و سر فدا گر تو درآیی به در آغوش من گر گذری بر سر خاکم کنی من ز محبّت بدرانم کفن از سر اخلاص و محبّت بیا هم ز جهان بیخ ستم را بکن جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113633