تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی می کنی با وجود بی وفایی دلبریایی می کنی روشنای چشم مایی کی روا باشد چنین کز من دلداده آهنگ جدایی می کنی حسبتاً لله به غور حال مسکینان برس چون به دارالملک دلها پادشایی می کنی من به ظلمات شب هجران تو گشتم اسیر شمع مایی جای دیگر روشنایی می کنی می کنی بیگانگی با ما چرا ای نازنین هردمی با دشمنانم آشنایی می کنی ای دل آخر پادشاه جسم و جانی تا به کی در سر کوی وصال او گدایی می کنی جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۷۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113825