دوش در خواب جنان دید دو چشم بختم که دگر گلشن امّید من آراسته بود از گل و لاله جهان خرّم و آنگه به کنار دوست بنشسته و دشمن به میان خاسته بود بدر شد ماه امید من و روشن دل گشت گرچه از جور محاق فلکی کاسته بود شکر معبود همی کردم و گفتم آخر برسید آنچه دل من ز خدا خواسته بود جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113866