دل غمدیده بدنبال کسی افتادست دادخواهی زپی دادرسی افتادست از من خسته خدا را به بتغافل مگذار که مرا کار بآخر نفسی افتادست حسرت مرغ اسیری کشدم کز دامی کرده پرواز و بکنج قفسی افتادست رفته هوشم ز سر و صبر زدل، از تو مرا تا بسر شوری و در دل هوسی افتادست یار صد حیف که همصحبت غیرست طبیب گلی افسوس در آغوش خسی افتادست طبیب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114276