گفتی که با دلت غم هجران چه می کند باد خزان ببین بگلستان چه می کند منعم کنی ز گریه خونین و با دلم آگه نئی که کاوش مژگان چه می کند از دامن وصال تو دستی که کوتهست ای وای اگر رسد بگریبان چه می کند آن بلبلی که کنج غمی همچو دام یافت این یک دور روزه سیر گلستان چه می کند دامن کشان چو بگذری از خاک کشتگان نظاره کن که خون شهیدان چه می کند سیمین تنی که خنده زند بر صفای صبح در حیرتم که گل بگریبان چه می کند تا کی طبیب تهمت نظاره می کشی با حسن یار دیده حیران چه می کند طبیب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114327