چون ناله ز جور تو ستمگر نکند کس؟ هر چند کند ناله و باور نکند کس آن جامه که از خون جگر تر نکند کس در کوی تو شرطست که در بر نکند کس خم در قدحم ریز که در میکده عشق آن به که می از شیشه به ساغر نکند کس گر سوخت دلت عشق بآتشکده بشتاب کاین سوختگی چاره به کوثر نکند کس بنمای به من رخ که دم بازپسین است حیفست که نظاره دیگر نکند کس آسوده چنانند شهیدان تو در خاک ترسم که شود محشر و سر بر نکند کس در انجمن ما که سرایش همه خونست ظلمست که از باده لبی تر نکند کس مائیم و طبیب و در میخانه که آنجا اندیشه‌ای از گردش اختر نکند کس طبیب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114354