آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم وانکه حیران تو بیش از دگرانست منم آنکه از کوی تو ای خانه برانداز امید بسته رخت سفر و دلنگرانست منم نقد جان می دهم و جنس وفا می طلبم آن خریدار متاعی که گرانست منم میگساران همه از جای، سبک برجستند آن سیه بخت که در خواب گرانست منم عاشقان تو همه نام و نشانی دارند آنکه در کوی تو بینام و نشانست منم پایه قرب مرا بین که بخلوتگه یار آنکه او محرم هر راز نهانست منم با تو پیمان وفا غیر بسی بست و شکست آنکه در عهده وفای تو همانست منم رهرو عشق بسی هست طبیبا، لیکن آنکه در مرحله از گرم روانست، منم طبیب اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114379