فلیب دلاور به مکدونیا در آن عصر بد حکم داری کیا اگر چه به شه دادی او باژ و ساو ولی کس به زورش نمی داشت تاو همه ملک یونان به دست آورید به اسپرته و تب شکست آورید که از هر قلش بود بیخ و تبار هم از تخم فرخ یل اسفندیار نژاد از دو سو داشت آن نیک پی زهرکول گرد وز اکمین کی سپاهی زیونانیان گرد کرد همی خواست جستن به ایران نبرد چو یک چندگاهی بر این برگذشت به دست یکی بنده اش کشته گشت پسر بودی او را گوی نامور که اسکندرش خواند فرخ پدر به اورنگ مکدونیا برنشست همه ملک یونانش آمد به دست یکی لشگر نامدار و گزین بیاراست از بهر خاور زمین میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان : بخش ۴۳ - شمه ای از حال فیلپوس گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114549