ما هر چه آن ماست ز ره بر گرفته‌ایم با پیر خویش راه قلندر گرفته‌ایم در راه حق چو محرم ایمان نبوده‌ایم ایمان خود به تازگی از سر گرفته‌ایم چون اصل کار ما همه روی و ریا نمود یکباره ترک کار مزور گرفته‌ایم از هر دو کون گوشهٔ دیری گزیده‌ایم زنار چار کرده به‌بر در گرفته‌ایم اندر قمارخانه چو رندان نشسته‌ایم وز طیلسان و خرقه قلم برگرفته‌ایم زان چشمهٔ حیات که در کوی دوست بود تا روز حشر ملک سکندر گرفته‌ایم برتر ز هست و نیست قدم در نهاده‌ایم بیرون ز کفر و دین ره دیگر گرفته‌ایم بر روی دوست ساغر و دست از میان برون از دست دوست باده به ساغر گرفته‌ایم عطار تا بیان مقامات عشق کرد از لفظ او دو کون به گوهر گرفته‌ایم عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11541