ملکان را ز آسمان کبود چون تو هرگز کریم و راد نبود هرگز از تو کسی بلا نکشید هرگز از تو کسی جفا نشنود عید فرخنده باد بر تو ملک باد یزدان ز جان تو خشنود تا ترا درد رنجه داشت همی روز مردم ز درد گشت کبود ما همه بندگان چو شیفتگان دل غم آلود و دیده خون آلود تا بدین مایه حال تو یزدان خلق را صنع خویشتن بنمود بس نه بخشود بر تو باد یقین بر همه مردم جهان بخشود دار و گیر جهانیان را چرخ ز تن و جان و دل ترا بزدود تنت پالود کردگار ز درد زود گردی درست و خرم زود گر جهان بر تو وقف کرد خدای نکند بر تو هیچ دشمن سود باد چندان بقات در شاهی که بود نام بت پرست و جهود قطران تبریزی : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115463