خزان ببرد بهاء همه بهار ز باغ ز برگ زرد بدینار زرد ماند راغ چراغ شمس فلک زیر دود گشت نهان شد از ترنج همه باغ پر ز شمع و چراغ شمال سرد پدید آمد و پدید آورد چهار چیز بجای چهار چیز بباغ بجای نرگس سیب و بجای سوسن نار بجای نسرین آبی بجای بلبل زاغ هوا پر آتش و دود است ظن بری که مگر همی نهد بر اسبان میر گیتی داغ خدایگان جهان لشگری که تیغ و کفش ز جنگ و جود نخواهد بهیچ وقت فراغ جدا مباد سه چیز از سه چیز او شب و روز ز تن سلامت و از دل خوشی ز دست ایاغ قطران تبریزی : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۸۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115518