بر گرد مه ز عنبر ما هم زده سماطین چندین هزار خوبی پنهان بزیر زلفین فرزین زلفگان را بر رخ تو بند کردی تا رایگان دلم را شه رخ زدی بفرزین غمگین دلم ز وصلت گردد هماره شادان شادان دلم ز هجرت گردد هماره غمگین از دولت وصالت مسکین شود توانگر سازد توانگری را هجر تو بار مسکین بتخانه های مشرق ویران و بت شکسته بت چون پرستد آنکو بیند شعاع حطین؟ عیار کودکی تو با من همی نسازی من با هوات گشتم چوگان قاب قوسین قطران تبریزی : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۱۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115542