ما چو بی‌ماییم از ما ایمنیم از تولا و تبرا ایمنیم از تفاخر همچو گردون فارغیم وز تغیر همچو دریا ایمنیم چون گذر کردیم از بالا و پست هم ز پستی هم ز بالا ایمنیم چون نه نادان و نه دانا مانده‌ایم هم ز نادان هم ز دانا ایمنیم چون زبان از نیک و بد دربسته‌ایم هم ز شنوا هم ز گویا ایمنیم چون قرار کار ما رفتست دی لاجرم ز امروز و فردا ایمنیم نام و ننگ ما در اقصای جهان گر نهان شد ور هویدا ایمنیم روز و شب بی راه می‌جوییم راه زانکه از ناایمنی ما ایمنیم چون سر عطار گوی راه شد از سریر لاف و سودا ایمنیم عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11580