بی غم عشق تو دل بکار نیاید جان نبود آب و گل بکار نیاید عقل برافشاند کیسه لیک ز تقصیر در رخ تو جز خجل بکار نیاید شمع دلت خوانم ای عزیزتر، از جان نام تو شمع چگل بکار نیاید سوی تو هر عشق نامه ئی که نوشتم نقش جز از خون دل بکار نیاید ناوک دلدوز برکشی که فلان را گل شکر معتدل بکار نیاید تا چو توئی بشکند مصاف ضعیفی هیچ ایاز و قزل بکار نیاید بیغم تو یک نفس که شاد بر آرم گر کنی از من بحل بکارنیاید اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115896