امید وصل غم روز هجر چون شب شمع ز سوز سینه لبم خشک و دیده تر دارد امید وصل ز دل پرس و درد هجر زجان که هر کسی ز غم خویشتن خبر دارد بذوق جان سخن تلخ تو خوش است زقند از آنکه بر لب شیرین او گذر دارد اگرچه بس خوش و شیرین بود شکر لیکن حلاوت لب تو لذت دگر دارد اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115947