بی شب زلف تو سیه روزم خسته روزگار کین توزم محرم بزم خوبی تو منم که بیک آه می بر افروزم تا تو را حسن نیک میسازد چشم بددور، خوش همی سوزم مرهمی نه، که بخت دلریشم چینه ئی ده، که بس نوآموزم خرمی را بنقد شب خوش باش تا چه از راز نسیه روزم اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/115980