شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا کجا دانم بر ما میروی اینک تو با ما تا کجا دیبای رخ پرداخته، زلفین مشکین آخته برتبت و چین تاخته، زان مشک و دیبا تا کجا با ماه عنابی شفق، یا خط کافوری ورق عارض چو گل غرق عرق، ای سر و بالا تا کجا ناهید طوق غبغبت، مه در نقاب عقربت هر دم بخط گویان لبت، اهلا و سهلا تا کجا عنبر بود صاحب خبر، صهبا فضول پرده در تو طوق عنبر بر قمر با جام صهبا تا کجا در عقد زلف کافرت، پنهان رخ دین پرورت دین کرده عاجز بر درت، کفر اشکارا تا کجا بر چرخ چونی تا زمان، چرخ از عقب مه در عنان جان بر اثر هی هی زنان، کای جان جانها تا کجا چهرت بهشت جان بود، مهرت بجان ارزان بود جانی و جان پنهان بود، ای جان پیدا تاکجا گل با کله شه رخ زنی، تا بر اثیرت افکنی لعب آوری جولان کنی، چابک سوارا تا کجا اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116046