ای بمدح تو منتظم کرده فکرتم خاطر پریشان را پس بپای تو دُر فشانده همی زیور نظم گوهر افشان را گرچه خامی بود صفت کردن به ضیا کوکب درخشان را هیچ سرمایه در نیفزاید گهری معدن بدخشان را رونقی بیشتر بکف نشود بدو پروانه شمع رخشان را لیکن آخر چو عاشقان وی اند داد باید جمال ایشان را اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116054