گله هجر تو با وصل تو میکردم دوش گر بشد عمر مرا هیچ بجزغم نگشاد زان میان روی بمن کرد خیالت که اثیر زین سخن بگذر و این واقعه بگذار زیاد وصل ما مظلمه کس بقیامت نبرد گر ز تو جان بستد در عوضش عشوه بداد اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116071