چون بدیدم بدیده ی تحقیق که جهان منزل عناست کنون راد مردان نیک محضر را روی در برقع فناست کنون آسمان چون حریف نا منصف به ره عشوه و دغاست کنون دل فکاراست همچو دانه برآنک زیر این سبز آسیاست کنون طبع بیمار من ز نشتر آز شکر، یزدان درست خاست کنون وز عقاقیر خانه ی توبه نوشداروی صدق خواست کنون وز زبان جهان خدیو خدای مادح حضرت خداست کنون لهجه ئی خوش نواتر از زخمه بلبل باغ مصطفاست کنون عزت خاره و قصب بر من چون فزون شد خرد نکاست کنون سر آزاده و تن آزاد هیچ کز پشم و پنبه راست کنون مدتی خدمت ثنا گردم نوبت خدمت دعاست کنون اثیر اخسیکتی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116106